آخه سنگی به این بزرگی و یکنفر!
هی به من میگه سنگ بزرگ نشون ... خب مرد حسابی یه کمکی یک دستی برسون که تکونش بدم وایستاده بیرون از گود میگه نه نمیشه نه امکان نداره
این روزا حرف دلم همش همینه آیه آیه یاس رو چندین بار مرور کردم (به لطف دوستان) اما این آیه های امیده که فقط سر زبونم میچرخه
بعد میگه من موندم این جهادی که رهبری میگه یعنی چی بعد من دو تا علامت تعجب بزرگ تو مغزم شروع به رقص میکنه بعد طوری رفتار میکنه که آهای فلانی من حیطه کارم اینه تو کار خودت رو بکن منم کار خودم انگار مساقبست یا اونقدر نیروی انسانی هست که باید تقسیم کار کرد نمیدونم من عوضی میفهمم یا رفقا خیلی ...
اما آخرش به اینجا میرسم که فلانی تو به کارت ایمان داری یانه؟ اگه ایمان داری اخلاص هم قاطیش کن برو جلو کارت رو انجام بده رفقا میان جلو کمکت البته اگه غرورشون بزاره ...
والان هم ایشالله میرم تا آخرش میرم
و تا نفس هست وقت و نیرو رو به لطف خدا میذارم تو این راه چون دشمن بدجور داره دشمنی میکنه شتابی که دشمن داره خیلی خطرناکه باید شتاب گرفت..