یک ثانیه آزگار

یه ثانیه آزگار خالص برایت نبودم ؛ این است دلیل دل آشوبی من ، دریغ از یه ثانیه آزگار توجه ، دریغ
آپلود عکس

......بنده آنی که در بند آنی......

پیام های کوتاه
  • ۲۷ بهمن ۹۴ , ۰۹:۰۸
    هجوم
آخرین نظرات
  • ۷ ارديبهشت ۹۵، ۱۲:۴۲ - خانم خونه
    ممنون
  • ۳۰ فروردين ۹۵، ۰۳:۴۷ - خانم خونه
    ممنون
آپلود عکس

۱۳ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۴ ثبت شده است

این پست هم از دوست عزیزم با نام علی تقدیم به شما

ایشالله تلنگری باشه برای هممون

 

نمیدونم چرا...؟
همه خدا رو قبول داریم اما...
همه قبول داریم خوبی خوبه اما...

 اصلا چرا من بگم ،امروز وقتی آیه 136 سوره نساء رو میخوندم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا.......» گفتم که شاید همین جواب سوالهای من باشه که ایمان نیاوردیم و فقط فکر میکنیم که ایمان آوردیم.
و شاید این باشه که هنوز واقعا طالب ظهور حضرت نیستیم و فقط داریم شعار میدیم، آخه زمان امام حسین ع هم میگفتن از امام حمایت میکنیم براش  دعوت نامه فرستادن ولی فقط زبانی بود و ایمان قلبی نداشتن.
وشاید این باشد قضیه مسئولانی که میگن مطیع رهبر هستن و دنبال اقتدار ملتن ولی...

امان از دست نفس اماره و حب دنیا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۴۲

این پست دلنوشته یکی از مخاطب های وبلاگه با نام مستعار «هیس فقط خدا» البته حرف دل هممونه

نمیدونم چراحالم همیشه خرابه ، نمیدونم چراحاله دل من هرلحظه خرابترمیشه، میدونی چیه من دنبال آرامش گشتم اما پیداش نکردم، میدونی چرا؟  چون ارامش نزدیکتراز رگ گردنم بوده  ، اینجانه کسی دلتنگت نمیشه ، اینجا بی دلیل ازخاطرکسی ردنمیشی ،اینجاهرکاری کنی بازم تنهایی ، اینجا وادی غربته تنها میای تنهامیری ، نمیدونم همش تو ذهن کوچیکم این تنهای رژه میره هرثانیه ، واین قلب منو خفه تر میکنه بعد میشینم کلی برای تنهای خودم گریه میکنم ، این روزا عجیب به مرگ فکر میکنم ، مرگ هم عجیب بامن انس گرفته توخوابو خیالمم هست ، نمیدونم شاید من زیادی خطاکردم ، میدونم میمیرم اما بازم خطا میکنم
شایدمرگ رو جدی نگرفتم
شایدقیامت روجدی نگرفتم
شایدخدارودرست نشناختم
این روزا عجیب دل تنگ خداشدم
باخودم کلی کلنجار میرم اخه بنده خدا
این دنیا تنها ...اون دنیا تنها
حداقل یکی رو دوست داشته باش که ازته قلبت بخواد تورو ، نگران کسی باش که نگرانته، واسه کسی تب کن که واست تب کنه، این روزا زیادی بی خدا شدم این روزاخدا هم به حال من گریش گرفته ، این روزا من ,خدا, عجیب دنبال باهم بودنیم
من خدارومیخوام تاخیلی چیزابده به من یکیش آرامش مطلقه ،خدامنو میخواد فقط خود منو
این روزا من عجیب حالم خرابه
شایددارم باورمیکنم من رفتنی هستم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۷

درحال گذر از کوچه ای بود صدای آهنگی به گوشش رسید استغفرالله ربی و اتوب الیه از استغفارش اینو میشه فهمید که آهنگ آهنگه حرامه. خدمتکار اون خونه رو دید و ازش پرسید صاحب خونه آزاده یا بنده ؟ خدمتکار سریع گفت نه آقا، آزاده چنتا غلام داره ،پول داره اون مرد خدا هم گفت: آزاده که این صداها از خونش بلنده!!!!!!!!!

خدمتکار رفت داخل خونه و بعد از سین جیم کردن اربابش قضیه رو تعریف کرد صاحب خونه اسمش بشر ه وقتی قضیه رو فهمید برق تموم وجودش رو گرفت انگار آب سردی روش ریختن پابرهنه دوید تو کوچه بلند بلند فریاد میزد و اشک میریخت آقا جان.....  آقاجان..... یا موسی بن جعفر من تا امروز آزاد بودم اما میخوام از الان عبد و بنده شم بشر حافی (پابرهنه) با یک کلام غیر مستقیم راهش عوض شد ...


شهادت امام کاظم علیه السلام تسلیت باد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۵۰

 یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت


نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۵۰

وقت اون رسیده که دلم رو به دریای بی منتهای پیامبر مهربانی ها بزنم و دست روی زانوی اراده بزارم تا با قامتی راست و سینه ای سپر شده در مقابل بی مغزان عالم از خودی گرفته تا غریبه بایستم و با صدایی رسا بر سر تمام عالم کفر و نفاق فریادم رو بلند کنم و با اقتدار و غرور از ساحت بلند مولایم بگویم و دفاعنامه خودم رو بگوش عالم برسونم با اینکه اعتقاد من براینه که چراغی را که ایزد بر فروزد هر آنکس پف کند ریشش بسوزد اما وظیفه من مسلمونه من خودم رو مدیون مهربانی ها و سیاست رسول اکرم (ص) میدونم و اعتقادم بر این شعاره  که سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن و اگر هر فریاد بلند شود بر سر اهل کفر و نفاق و لبخندهای دیپلماسیمون تبدیل بر شدت و حدت بشه تازه شاید تونسته باشیم اون روحیه الهی رسول خدا را که اشدا علی الکفار بود را الگوی خودمون کنیم و  اسوه و الگو بودنشون برای من و تو مسجله چون ندیدم به تمام تاریخ انسانی به این کاملی و در حد بالا و  دلگیرم از بعضی از خودی ها...

خودی هایی که...

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۴۰

چند وقته درس اخلاق نرفتی و عالمی برات صحبت نکرده؟ خب حالا که اومدی این درس اخلاق پنج دقیقه ای رو بشنو بعد بررو البته اگه میخوای دلت زنگار نبنده



مدت زمان: 5 دقیقه 16 ثانیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۵:۵۰

این ترانه زیبا که مناجاتیه با خدا تقدیم به دوستی عزیزی که تازه باهاش آشنا شدم

مگه میشه باشی و تنها بمونم  محال بزاری محاله بتونم


 

 


دریافت

(ای کسی که عاشقی رو به من یاد دادی تو خودت میدونی من ازت چی میخوام )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۵۷

خب من پادکست «خدا خیلی خداست» سید حسن آقامیری رو گوش کردم قبل از اینکه بخوام نظراتم رو بگم اینو بگم که من کاری به شخصیت این آقا ندارم و فقط در مورد صحبتاش میخوام حرف بزنم و نظرمو بدم

خب من چندین کلیپ از این آقا رو گوش کردم اگه بخوام کلی بگم که این آقا سبکش چیه اینطوری میگم که پررنگ کردن یک سری از معارف درست و ازبین برن و نادیده گرفتم یکسری معارف و تلقین مخاطب به وجود نداشتن آنها به همراه یه سری تناقض گویی که در گوش کردن زیاد به چشم نمیاد اما وقتی که بیانات به قلم میاد تناقض ها خودش رو نشون میده که ایشالله نمونه ای رو بیان میکنم

حالا اگه بخوایم مصداقی صحبت کنیم باید یه قسمت از صحبتهاش رو اینجا بیان کنم در این پادکست «خدا خیلی خداست» در قسمتی ایشون میگن که...

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۱

وقتی که اولین بار کلیپ این آقا رو شنیدم کلی تعجب کردم چون با کلام بزرگان و همچنین قرآن کلامشون در تضاد بود نه که تضاد ایشون یک قسمت هایی رو بیان میکنه اما از گفتن یک قسمتهای دیگه خودداری میکنه از اون جهت که اطرافیان از من نظر میخوان معمولا منم گفتم که این صحبتها باید ببینیم در چه جمعی گفته شده این خیلی برام مهم بود اما حالا که تو جامعه و فضای مجازی پر شده  تصمیم گرفتم که بعضی از صحبتهای این آقا رو اینجا بزارم و در موردش صحبت کنیم و مقایسه ای کنیم با کلام بزرگان و قرآن پس منتظر پستهای بنده باشید و اگر نظری داشتید بگید تا استفاده کنیم
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۳۳

سلام بر جواد امامان

کاش امروز کاظمین بودم اربعین رفتیم کربلا اما قسمت نشد بریم کاظمین خیلی برام سخت بود اونجا تو دلم غوغا بود خب آخه چرا ما این همه راه تا کربلا اومدیم حالا کاظمین و سامرا رو نبینیم از دور زیارت نامه ها روخوندم اما...

حداقل ای کاش امروز مشهد میبودم و از در باب الجواد وارد حرم میشدم به آقا امام رضا سلامی میدادم و میگفنم از باب الجواد آمدم تا نظرتو جلب کنم تا بیشتر بهم نگاه کنی نا نجاتم بدی از دنیا زدگی ...

کاش حرمت بودم اما امروز نه کاظمین و نه مشهد اما دلم آنجاست (بعد منزل نبود در سفر روحانی ....)

آخ که چقد تنگه دلم

اگه به من میبود....... هیچی ولش کن ، میخواستم بگم اگه به من میبود دوست داشتم همش توی این جور جاها باشم اما دیدم که خود اهل بیت هم شاید اینطوری راضی نباشن

یا جواد الائمه امروز دست پر از خالی ما رو به شماست نه تنها امروز هرروز به جود شما محتاجیم شمارو به پدرتون قسم شمارو به عمتون قسم شما رو به جد باب الحوائجتون قسم میدم دست هر گرفتاری رو بگیرید و به بدی ما نگاه نکنید به جود و کرم خودتون نگاه کنید

یا جواد امامان ادرکنی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۴

استرسش تو وجودم بود تا که امروز اونی که نباید میشد شد اما من ازون جهت که کوتاه بیا نیستم هنوز دارم باهاش دست و پنجه نرم میکنم الان به یاد اون پست دنیا همیشه بر طبق میل تو نخواهد بود! افتادم خب آخه بعضی ها حرف زور میزنن اصلا به خاطر این حرف زوره که از کار اداری متنفرم و کار کردنی رو که برای دل یک نفر دیگه باشه رو هیچ وقت دوست نداشتم البته اون یک نفر خیییلی مهمه که کی باشه حالا بگذریم اما خدا وکیلی حرف زور رو نمیشه تحمل کرد مثلا فکر کنید شما برای تعطیلاتتون برنامه ریزی کردی و میخوای بری شمال حالا یکی بیاد برای شما برنامه اجباری بزاره حالا اون کس بالادست شما باشه در این جور مواقع شما چیکار میکنی؟ میری باهاش صحبت میکنی بالاخره اونم منطق حالیش میشه و نظرشو برمیگردونی

خب اینارو خودم میدونم اما اگه اصلا بخوای که متوجه نشه میخوای بری شمال چی، اون موقع باید چیکار  کرد ؟ دروغ که نمیشه گفت اصلا واقعا تو آمپاس میمونی

خدا میدونه این جور مواقع فشار قبر رو کاملا حس میکنم شاید خدا هم همینطور میخواد که ما با فشار کم کم آشنا بشیم حالا دیگه نمیدونم چیکار کنم کاری که از دستم برمیاد اینه که از خدا بخوام که اونی که میخوام بشه اگه هم نشد بزارم پای خییلی چیزا که بازم یاد پست بهترین سرگرمی من که باید بگردم حکمت این کارا رو پیدا کنم


 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۳۴

وااای چه تلنگری گوش کن کوتاست تلنگری از زبان استاد عزیزم حاج آقا شهاب مرادی که کلی چیز ازش یاد گرفتم خدا ایشالله حفظشون کنه

 


دریافت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۳۱

هروقت میخوام باهات صحبت کنم هاج و واج میمونم که با چی، کلماتم رو شروع کنم با چه جمله ای ، نمیدونم باید سلام بگم نمیدونم باید صلوات بفرستم نمیدونم باید اسم محبوبت رو ببرم نمیدونم اما با هرچی شروع کنم دوست دارم سریع به اوج صحبتم برسم  و در اوج اونقدر بمونم بمونم که دیگر توانی برام نمونه ای اله من ای خالق من ای مربی من ای مولای من ای کسی که امیدی بهت نیست مگه از ناحیه فضلت ای تمام من من را به صحبتت بنشون ای چاره بیچارگان ببین بدی حال عبدت رو ، نبودم یه ثانیه آزگار حتی یه ثانیه برات نبودم و اینه دلیل زمین خوردنم اما ای آقای من نزار دیگه  زمین بخورم به اینجا نگاه کن که یکی بعد نماز صبحش نشسته به درد دل با تو به صحبت با تو به امید کمک، به امید بخشش، نگاهی به من بنداز که دیگه نلرزه پام در این زمانه وانفسا دنیا بد جور فریبم داده ظواهر دنیا اسم و رسم و نگاه ها مرو از تو دور کرده محتاج نگاتم مثل من شده مثل کسیکه وسط یک بیابون تنها افتاده و امیدی به کسی جز تو نداره تو دلم پر از ترسه اما نور امید هم خودشم نشون میده اما تو این بیابون بی آب و علف یه نفر تنها کی باید به دادش برسه  و این فریاد منه که به جایی نمیرسه ای فریاد رس بیچارگان دریاب عبد بی چیزت را که نفسش بر او چیره شده و دیگر نای حرکت نداره چقدر خوبه توجه فقط به تو ، چقدر خوبه حرف زدن فقط با تو ، اما شرمندم که تو روز با همه عالم و آدم صحبت میکنم اما وقت صحبت با تو رو ندارم شرمنده ام. این از سیاهی دل منه ، این از گمراهی منه و این از غفلت منه تو که از دلم آگاهی و میدونی که چقدر مشتاق توام میدونی که دلم تنگه برای خلوت با تو توفیقم رو زیاد کن تا بیشتر باهات صحبت کنم ای تمام هستی ای رفیق کسی که تنهاس من تنها رو رفاقت کن.

اللهم صل علی محمد وآل محمد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۵:۳۰