یک ثانیه آزگار

یه ثانیه آزگار خالص برایت نبودم ؛ این است دلیل دل آشوبی من ، دریغ از یه ثانیه آزگار توجه ، دریغ
آپلود عکس

......بنده آنی که در بند آنی......

پیام های کوتاه
  • ۲۷ بهمن ۹۴ , ۰۹:۰۸
    هجوم
آخرین نظرات
  • ۷ ارديبهشت ۹۵، ۱۲:۴۲ - خانم خونه
    ممنون
  • ۳۰ فروردين ۹۵، ۰۳:۴۷ - خانم خونه
    ممنون
آپلود عکس

۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۹ ثبت شده است

عشق رمز تکامل:

همه فدای تو، فدای سرت!

داشتم فکر می‌کردم از پسِ معنایِ «بابی انت و امی»، «پدر و مادرم به فدایت»ِ زیارت عاشورا، می‌شود به یک رقتِ قلب بدون ناخالصی رسید. به یک مهربانی بی‌منت. وقتی می‌شود عزیزترین آدم‌ها را فدای سر یک عزیزِ از همه عزیزتر کرد، چرا بدی‌های ریز و درشت را فدا نکرد؟ چرا از سر کوتاهی‌ها و تقصیر آدم‌ها به خاطر این عزیز نگذشت؟

همه‌ی کم‌کاری‌ها، همه‌ی بدی‌ها، همه‌ی اذیت‌ها و آزارهای بی‌مناسبت و با مناسبت، همه‌ی نیش و کنایه‌ی همه‌ی آن‌هایی که دوستشان داشته یا دارم، همه‌‌ی آن‌ها که با تشخیص درست یا غلط، در موردم تصمیمی گرفته‌اند و قضاوتی کرده‌‌اند، بدیِ همه‌ی غریبه‌ها و آشناهای نامهربان فدای سرت،
فدای خوبی‌ات یا ابا عبد الله ...


وقتی نمیتونم یکی رو ببخشم به این فکر میکنم که اونم مثل من امام حسین رو دوست داره حضرت زهرا رو دوست داره پس قطعا امام حسینم اونو دوست داره پس چرا نباید یکی رو که امام حسین دوستش داره رو ببخشم؟! 
آخرسالی همدیگه رو ببخشیم ...
از ته ته ته دلمون ببخشیم و فراموش کنیم
باور کنید خودمون سبک میشیم آروم میشیم
مثل خدا ببخشیم🌱 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ اسفند ۹۹ ، ۱۶:۱۸

تنظیم بادهای شیطانی از راه گدایی نکردن عاطفه و در مرکز توجه نبودن...

بندگان خوب خدا!
تا این سن و سال که رسیده اید چقدر سرمایه دارید؟؟؟
هرچه داریم و دارید، همه اش موقتی و عاریه ای است
یعنی به درد ابدیت نمیخورد، درست است؟؟؟
در حقیقت،
خوبی ها و سرمایه عمر یک انسان، به این است که چقدر توانسته به دیگران خیر برساند؛ چقدر دیگران کنار او رشد کردند، به آرامش رسیدند و از او محبت و معرفت و رفاقت دریافت کردند. نه اینکه چقدر توانسته محبت و توجه دیگران را دریافت کند. 👌

اگر ما بیاییم و خودمان را به کانون محبت و عاطفه متصل کنیم، آن وقت می توانیم بدون هیچ چشم داشتی به دیگران محبت کنیم. آن هنگام اگر دیگران ما را تحویل نگرفتند، اسم‌مان را نبردند، خوبی کردیم و ندیدند، بین ما و اطرافیان تبعیض قائل شدند، اذیت نمی شویم و اگر در مرکز تعریف و قدردانی و تمجید همسر و فرزند و دوستان و رئیس و فامیل قرار نگرفتیم، دلخور نمی شویم. 

گاهی که زیاد درگیر حب دیده شدن و تعریف و تمجید شنیدن از آدم‌ها می‌شویم، گاهی که چشم انتظار محبت آد‌م‌ها می‌مانیم، این فرمایش امام صادق (ع) را با خودمان مرور کنیم چرا که،
گلاب ناب کلام معصوم حتما قلبمان را معطر می‌کند: 
" اگر توانستید ناشناخته بمانید، چنین کنید؛ وقتى نزد خدا ستوده باشى نگران نباش که مردم ستایشت نکنند و نگران نباش که در نظرشان نکوهیده اى."🌸

آری!
برای اوج گرفتن، نباید تشنه ی دیده شدن بود.
برای پیشرفت و حرکت نباید منتظر هل دادن دیگران با نوازش و زبان و ستایش و قربان صدقه رفتنشان بشویم.
خودت چند مرده حلاجی؟؟؟! بنزین که باشد موتور خودش روشن می‌شود و به راه می‌افتد...
چه توقعی داری که دیگران احترام تو را داشته باشند. و حتما قدر تو را بدانند. چرا گدای دیگران باشیم؟ خودت عاشق خودت باش کافی است.

باید به جای اینکه ببینیم دیگران چقدر به ما محبت می‌کنند و چقدر ما را تحویل می‌گیرند، خودمان به تولید محبت بپردازیم. 

برای تولید شادی، محبت و عاطفه نباید بخیل باشیم. این شأن ما و شأن خیلفه خدا و مظهر خدا نیست که روی زمین از کسی گدایی محبت بکند.
بعضی ها تشنه ی وابسته کردن دیگران به خود هستند. بعضی ها تشنه ی مطرح شدن نام و لقب و مدرک و جایگاهشان. بعضی ها تشنه ی شنیدن خوبی های خودشان از زبان آدم های مختلف هستند و اینطور آرامش موقت کسب میکنند، دلخوش می‌شوند...
در دنیایی که نام و عنوان و لقب و هورا کشیدن همه اش سراب است، درگیر تمجیدهای زبانی دیگران نشویم.

استاد شیخ حسین انصاریان می‌فرمودند:
گاهی خداوند کسی را کنار آدم می‌گذارد تا با او معمولی رفتار کند یا با وجود خدمات و شایستگی هایش به او بی توجهی کند، این خیلی خوب است اگر قدر بدانیم، چون این بادهایی که در نفس ماست، بادهای ابلیسی است. 
خوب است کسانی باشند که باد آدم را بخوابانند..
تا بعد از مدتی باورمان نشود کسی هستیم و دائم گیرنده ی محبت دیگران شویم، بدون آنکه خودمان اثر محبتی در عالم وجود داشته باشیم.❤️

الله دارد به ما محبت می‌کند و با الله نیازی به محبت کسی نداریم.
خداوند ما را به بلندای ابدیت و حامل نفخه الهی می داند، مقام ما را عرشی تعریف می‌کند، پس تنها راه اشباع شدن از محبت آسمانی ها اینست که تشنه ی محبت زمینی ها نباشیم و برای اینکه از محبت آسمانی ها سرشار شویم باید دائم به دیگران محبت نثار کنیم، چرا که اگر خداوند پیش ما عزیز است باید عزیزان او هم پیش ما عزیز باشند. پراکنده کنیم محبت را... حتی اگر خودمان از دریافت محبت محروم بوده ایم. 
پس ما میتوانیم مظهر اسم رحمن و رحیم خدا شویم و سرمایه های بی اندازه داشته باشیم... یک ثروتمند حقیقی هیچ وقت خودش را کوچک میکند و با حقارت محبت را از دیگران دریغ میکند؛ از فلانی بدمان بیاید چون به ما کمک نکرده، با فلانی نجوشیم چون به ما دشمنی کرده، با فلانی گرم نگیریم چون ما را تحویل نگرفته... این حقارت روح است.
چه زیبا و به جا گفته شهید دکتر چمران:
"من قدر خود را بزرگتر از آن می‌دانم که محبت خویش را از کسی دریغ کنم، حتی اگر آن شخص قدر محبت مرا نداند."

هرچقدر روح ما وسیع تر شود، بهشت وسیع تری خواهیم داشت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۴:۰۲


اگه بری به آدمِ ۱۰۰ سال پیش بگی آقا می‌دونی برق چیه؟! میگه نمی‌دونم چیه ، نمی‌خوامم بدونم چیه! از اون بهترش رو هم دارم! "شمع" دارم!
چرا؟!
چون «درکی» از این موضوع نداره!
واس خاطر همینه که ماها هم درکی از زندگی در زمان اهل بیت نداریم.
ما «ولیِ معصوم» ندیدیم به خودمون...
به خاطر همینه که بود و نبودِ امام زمان تو زندگی‌مون تفاوت محسوسی ایجاد نمی‌کنه...
و می‌تونن با چند میلیون حقوق و چارتا تیر و تخته و دکون دستگاه ، گولمون بزنن!

برخورد و پلنِ خدا تو جامعه ی "ایمانی" و جامعه ی "غیرمعتقد" باهم متفاوته!
اگه بود و نبودِ امام زمان رو احساس نکنیم ؛ چون جزو جماعت مؤمنین حساب میشیم ، انقدر بلا و گیر و گرفتاری سرمون میاد تا بالأخره بفهمیم که جز خدا و امام زمان هیشکیو نداریم.
این که ما می‌گیم اگه تو مملکتِ ما فساد و رانت و گناه زیاد بشه ، بلا و بدبختی و زندگیِ سگی و پرحقارت هم از اون ور زیاد میشه ولی همین چیزا اگه تو ناف نیویورک رخ بده شاید آب هم از آب تکون نخوره دلیلش همینه...
این که خدا از ما بچه مسلمونا توقع دیگه ای داره...
میخوام بگم
فقط‌یجوری‌زندگی‌کنیم
که‌امام‌زمان اومد‌...
یه‌وقت‌بهمون نگاه‌نکنه
بگه‌فلانی‌تو هم که در یاریِ امامت ‌بی‌خیال‌بودی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۵۴

#شهادت را به بامرام ها میدهند.
به مهربان ها!
به آن فعال های همیشه آماده ی کار!
به بخشنده ها!
به دلسوزها!
به پرکارهای کم استراحت!
به متواضع های همیشه امیدوار!
به هیئتی و مسجدی بی ریا!
غرور و شهادت
خودخواهی و شهادت
عیب جویی و شهادت
خودپسندی و شهادت
قیافه گرفتن و شهادت...
چشم‌دیدن این و آن را نداشتن و شهادت...
توهم کسی بودن
شهوت دیده شدن
تنبلی و وقت گذرانی
از زیر کار در رفتن
یکسره غر زدن
و
شهادت...
هیهات...شهادت را به بی خیال های کم کار، به همیشه خسته های پر ادعا، به تماشاچی های عافیت طلب نمیدهند... که نمیدهند...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۵۲

برای هم دعای شهیدانه زیستن کنیم... از امشب به بعد یک روز سهم مان از این دنیاست یا یکصد سال... نمیدانم... اما بی ادعا و بی غرور و بی هرچه نیّت بد بودن ... بی هرچه سنگینی کدورت... بی هرچه ما را از او دور می‌سازد...بی هرچه ما را به خودمان، نفس مان، اسم‌ و لقب و جایگاهمان مشغول میکند حتی اگر ظاهر مقدس دارد... بی هرلذتی که از ما میگیرد لذت انس با خدا را... بی رفاقت‌های بی صداقت و دوست داشتن و دوست داشته شدن های پوشالی... بی انتظار محبت دیدن و توقعِ دیده شدن و بی آرزویِ محبوب این و آن شدن... بی هرچه رقابت و حسادتِ پنهان... بی هرچه یکسره در گوش مان می‌خواند فقط خودم کارم درست است!!!...بی هرچه تنبلی و بی حالی و درجازدن... بی هرجدل و بحث و بگو مگو و هیاهویی که در پی اثبات درست بودن خودم و تفکراتم به عالم و آدم هست...
بی هرچه تعلق دست و پاگیر، ادامه ی مسیر دادن... بی هرچه تلاش برای پایین کشیدن دیگران و بالارفتن خودم... بی هرچه دست و پا زدن برای شهرت، برای ستایش شدنم توسط خلایق... بی هرچه بوی بی معرفتی و بی مرامی و رفیق نیمه راهی میدهد...بی هرچه ما را با هزار رنگ و فریب دلبسته میکند و بازی می‌دهد
و
با...با هرچه پاکی و اخلاص و نشاط و سرحالی و صدق نیت و تواضع و مهربانی و خیرخواهی این روزهای باقیمانده عمر را در آغوشِ لبخندِ خدا بودن...
که ولله اگر شهید بودیم... شهید میشویم...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۴۷