یک ثانیه آزگار

یه ثانیه آزگار خالص برایت نبودم ؛ این است دلیل دل آشوبی من ، دریغ از یه ثانیه آزگار توجه ، دریغ
آپلود عکس

......بنده آنی که در بند آنی......

پیام های کوتاه
  • ۲۷ بهمن ۹۴ , ۰۹:۰۸
    هجوم
آخرین نظرات
  • ۷ ارديبهشت ۹۵، ۱۲:۴۲ - خانم خونه
    ممنون
  • ۳۰ فروردين ۹۵، ۰۳:۴۷ - خانم خونه
    ممنون
آپلود عکس

۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

نوجوونی و هزار تا مشکل، نوجوونی و سرشار از احساسات، نوجوونی وارتباط های عاطفی تو این زمونه خیلی سخته بتونی سالم از این بحران نوجوونی بیای بیرون مراجعه نوجوونا به من حکایت از اینه که انگار سردرگمن و راه رو نمیتونن درست تشخیص بدن اونایی هم که یکمی فهمشون کامل تره در گیر احساسات شدید این سن اند و نمیتونن منتطقی رفتار کنن ...

تنها راهی که خودم  یقین به اون دارم و میدونم تو این زمونه خیلی خیلی لازمه و تنها راهیه که میتونه نوجوون مارو از این بحران تا حدودی نجات بده بودن تو جمع اونم جمع خوبه مثلا یه اردو مثلا یه تفریح مثلا یه کار گروهی مثلا گپ و گفتگو در مورد مشکلاتشون که با جرعت میتونم بگم این جمع فقط میتونه تو یک مسجد و هیئت به وجود بیاد نوجوون تا موقعی که تو اینجور جمع ها باشه دوستش رو هم از تو همین جمع انتخاب میکنه و تا موقعی که تو این جور جمع هاست سعی میکنه پاکی خودشو حفظ کنه همین که دور میشه به اذعان خودشون همه عالم سرشون خراب میشه به گفته خودشون دوری از جمع مسجدی و هیئتی همانا لغزش هم همانا ..

این میطلبه که مسئولین فرهنگی هر جا که هستن و تو هر لباسی که هستن توجه زیادی بکنن به این قشر و محل هایی که میشه گفت پاتوق نوجووناست مسئولین مسجدها مسئولین هیئتها باید برنامه داشته باشن نباید کار رو رها کنن چون اگه به خاطر کوتاهی ما یک نوجوون راهش عوض بشه یا خدایی نکرده به لغزش بیفته پای من مسئول گیره و باید جوابگو باشم یه مسئول فرهنگی نباید مرخصی داشته باشه نباید به خودش حق بده که دیگه من وظیفه ندارم نباید بی انگیزه باشه باید لوکوموتیو با قدرتی باشه که همه رو دنبال خودش بکشه...

خدا به همه ما توفیق بده ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۲

بسم رب شهدا...
 

چند روز پیش وقتی مراسم تشیع سردار شهید سهرابی بود و شب از پشت شیشه ای تلویزیون اکثر نقاط ایران رو دیدم که چه حالی به شهر و کشور دادن این چند تکه استخوانی که قسمتی از بدن بهترین مردان دوران بودن یاد آیه 169سوره آل عمران افتادم که شهدا زنده اند آره واقعا اگه شهیدمرده بود بعد 29سال چند تکه استخوانش چگونه میتوانست این حال رو تو کشور راه بندازه؟چشمان بچه چند ساله تا پیران چندین ساله وجوانان با هر تیپ و قیافه ای و دختران با هر نوع حجابی با ورود شهید خیس شد نشان میداد شهید برای همه ارزش داره.و یا این همان ارزشی است که خدا وعده اش را داده بودکه به کسانی بده که برایش مخلصانه کار کنن...
ای کاش این حال همیشه تو شهر بود همه مراقب ایمانمان بودیم چه زیبا گفت شهید محمد جهان آرا :بچه ها اگر شهر سقوط کرد دوباره آن را پس می گیریم

مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۹

امروز صبح که داشتم کارام رو مرور میکردم باسوژه ای برخورد کردم که به نظرم اومد اینجا هم به قلم بیارمش

خب معمولا همینطوره که هرکسی اول صبح یا اول تعطیلات یا اول ترم یا اول هر کاری یا اول هر فرصتی کاراش رو مرور میکنه که چه کارایی باید بکنه چه کارایی تو اولویتن چه کارایی باید از همین اول باید براش برنامه داشت خب منم داشتم به اینها فکر میکردم یه سری کارا شخصیه مثلا درس خوندن مثلا مطالعه و تحقیق و رسیدن به مادر و همسرم و بچه ها، یه سری کارا اجتماعیه مثلا برنامه های مسجد و کارایی که باید انجام بشه اما توی همه این کارها یه دسته کار وجود داره که بسته به ذوق و انرژی موجوده که اگه آدم سر ذوق باشه فقط میشه انجامش داد ینی چی ینی اگه انجامش ندی هم کسی نمیپرسه چرا انجام ندادی اما اگه انجامش دادی هم کمک بزرگی به خودته !!!! هم اینکه شاید کار تاثیر گذاری باشه  کمک به یه عده ای باشه

حالا میخوام اینو بگم یکمی توجه بیشتر لطفا!

کارایی که وظیفمونه باید انجامش بدیم که امتیازی نداره ینی وظیفست باید انجامش بدی، امتیاز و ارزش زمانیه که شما کنار همه کارایی که داری بیای از سر ذوق از سر سلیقه و مدیریت زمان یه وقتایی رو باز کنی کارای فوق برنامه انجام بدی این هنره از نظر من اینکه انسان فقط اکتفا کنه به برنامه ای که وظیفشه اونوقت تو همون هم میمونه و نمیتونه به سرانجام برسونه ،

یه توصیه پزشکی !!!!!!: اگه توروز کسل هستید و زود خسته میشوید و از کاراتون میمونید قبل از صرف ناهار چهار برگ کاهو بخورید ، کاهو باعث میشه که ضعف از بدن انسان بره و بدن دچار کوفتگی و خستگی نشه

ایشالله موفق باشید.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳