یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد! خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه متور گازیه غیییییژ ازش جلو زد! دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!! طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار. خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!
موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بیامرزه واستادی... آخه ... کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت
نتیجه اخلاقی
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند ببینید کش شلوارشان به کجای یک مدیر گیر کرده
- ۱۵ دی ۹۷ , ۲۰:۰۰روزها کوشم و شب نخوابم &پاس میدارم از انقلابم
- ۱۴ دی ۹۷ , ۱۴:۳۹آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند
- ۲۷ بهمن ۹۴ , ۰۹:۰۸هجوم
- ۱۲ بهمن ۹۴ , ۰۹:۳۳فرصت نداریم
- ۲۰ آذر ۹۴ , ۰۸:۴۸فقط بعضی توقع ها بیجاست!
- ۱۰ مهر ۹۴ , ۰۹:۴۲عید غدیر خم مبارک
- ۳ خرداد ۹۴ , ۱۲:۳۹چقدر خدا برات عزیزه؟
- ۱۱ اسفند ۹۳ , ۲۳:۳۹دل آشوبم!!!
- ۱۱ بهمن ۹۳ , ۱۱:۲۴وفات حضرت معصومه (س) تسلیت باد.
- ۹ بهمن ۹۳ , ۱۱:۲۸میدونی آدم عاقل کیه؟؟؟؟!
-
چراغ راه
(۴۲) -
شهدا
(۱۱) -
بصیرت
(۹) -
طنز
(۱۱)
-
ادبستان
(۹) -
احکام ضروری
(۵) -
حوزه برم یا دانشگاه؟
(۱) -
پیشگیری از احتلام
(۱) -
مناسبت ها
(۱۳) -
مدیریت وبلاگ
(۳) -
ولایت
(۴) -
تبسم زندگی
(۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۴)
- دی ۱۳۹۷ (۵)
- دی ۱۳۹۶ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۵ (۴)
- فروردين ۱۳۹۵ (۱)
- اسفند ۱۳۹۴ (۲)
- بهمن ۱۳۹۴ (۳)
- دی ۱۳۹۴ (۳)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۸)
- مهر ۱۳۹۴ (۴)
- شهریور ۱۳۹۴ (۱)
- مرداد ۱۳۹۴ (۳)
- تیر ۱۳۹۴ (۴)
- خرداد ۱۳۹۴ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۴ (۱۳)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱۱)
- اسفند ۱۳۹۳ (۲۲)
- بهمن ۱۳۹۳ (۶)
- آذر ۱۳۹۳ (۲)
- آبان ۱۳۹۳ (۲)
- مهر ۱۳۹۳ (۱۴)
- شهریور ۱۳۹۳ (۱۷)
- خرداد ۱۳۹۳ (۱)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۱)
- فروردين ۱۳۹۳ (۱۲)
- اسفند ۱۳۹۲ (۲)
- بهمن ۱۳۹۲ (۲۲)
- ۲۷ آذر ۰۲، ۱۵:۲۳ - طاهاخیلی مفید بود
- ۱۴ دی ۹۷، ۱۲:۵۰ - دختـرِ بی بیزندگی بدون عشق جریان ندارد...
- ۱۰ اسفند ۹۶، ۱۲:۳۶ - گرافیست ارشدبسیار عالی :) انشاالله موفق باشید .....
- ۱۵ فروردين ۹۶، ۰۷:۲۷ - زندهسلام درخصوص صحبت های آقامیری مطلب نگذاشتین !!!
- ۷ ارديبهشت ۹۵، ۱۲:۴۲ - خانم خونهممنون
- ۳۱ فروردين ۹۵، ۱۲:۱۱ - محمد 313سلام زیبا بود معبر شهدا را با ...
- ۳۰ فروردين ۹۵، ۰۳:۴۷ - خانم خونهممنون
- ۹ اسفند ۹۴، ۲۳:۵۵ - سهیلسلام متنی که نوشته بودی عالی بوووود
- ۱۲ بهمن ۹۴، ۱۰:۰۲ - مهدی ابوفاطمهخدا رحمتشون کنه و به شما هم طول ...
- ۲۸ دی ۹۴، ۱۳:۰۷ - فاطمهسلام خوبین.......خدا ...
من از آن دورها دیدم
که می آید به سوی خانه مخلص، « عمو نوروز»
عیالم زیر لب غرید:
« من آخر با چه چیزی می توانم کرد از این مهمان ، پذیرایی؟
نگو : « با قند، با چایی» !
خدا ناکرده، آخر این که از ره می رسد، عید است
و اقدامات او در راستای « آمدن » شایان تمجید است…!
بگو آخر !
بگو من با چه چیزی می توانم کرد از این مهمان، پذیرایی؟… »
وام،بَد بوده از قدیم و ندیم
باز هم وام های عهد قدیم!
از همان وام های حاج امین
وام بی دنگ و فنگ و بی تضمین
وام بی قیل و قال و بی تعجیل
ضامنش اشک چشم و تارسبیل
وام هایی همیشه در حرکت
وام هایی حلال و پر برکت
وام آنان که معتدل بودند
مردمانی که اهل دل بودند
مردمانی که وام می دادند
به گرفتار،شام می دادند
نه که بیچاره را تباه کنند
چون گدایان به او نگاه کنند
ای خوشا وام های عهد قدیم
وام مولا به مستحق و یتیم
وام پر خیر و وام بی اجحاف
بی نیاز از هزار تا پاراف
باعث خیر و انبساط روان
نه از این وام های زوج جوان
آن که تا کارد برعصب نرسد،
نرسد تا که جان به لب نرسد
وام هایی که خرج یک روزه
جای آن تا سه سال می سوزه!
باز،اوضاع،غیرعادی شد
بحث تحریم اقتصادی شد
ما هم البته مثل بعضِ رجال
می کنیم از قضیه استقبال
چون که تحریم هم خودش محکی است
ظاهراً چیز خوب بانمکی است
لیک آن عدّه ای که ترسویند
باز شک می کنند و می گویند:
نکند موجب زیان بشود
نرخ ها بیش از این گران بشود
نکند مردم فقیر و ندار
به غم نان شب شوند دچار
نشود باز از شمال و جنوب
راه قاچاق جنس نامرغوب
نشود انقباض رابطه ها
موجب انبساط واسطه ها
جار و جنجالِ بی خودی نشود
نرخ درمان تصاعدی نشود
هِی دو خط در میان،از آن بالا
نخورد بر زمین،هواپیما
نشود رایج از طریق ژتون
بُن و دفترچه ی بسیج وکوپُن
نشود بار دیگر از شنبه
رشته ی ارتباط ها پنبه
یا که منجر شود به تحریکی
جنگ لفظی به جنگ فیزیکی…
***
ما که مردان عرصه ی عملیم
جنگ هم رخ دهد،همین بغلیم
گرچه در سایه سار می پِلکیم
خصمِ صد تا گروه پنج و یکیم
مابقی طالب هیاهویند
آه از این عده ای که ترسویند
(پیوند ها :از طنز)
هر کی بوده آشنا بوده، چیست ؟
صحبت ایرانیان در مواجهه با خانه دزد زده
بیاییددرسال نوکارهای زشت گذشته رافراموش کنیم
وکارهای زشت جدیدیادبگیریم
ﺳﺎﻋﺖ ۶ﺻﺒﺤﻪ ، ۵ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭼﺸﻤﺎتو ﻣﯿﺒﻨﺪﯼ
و یه دفه چشماتو باز می کنی می بینی ساعت شده ۷:۴۵دقیقه
حالا ﺗﻮﯼ ﮐﻼﺳﯽ :
ﺳﺎﻋﺖ ۹:۳۰ﺻﺒﺤﻪ ، ۵ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭼﺸﻤﺎتو میبندی ﻭ بعد باز می کنی
ﺳﺎﻋﺖ هنوز ۹:۳۱ ﺩﻗﯿﻘﻪ هست
اصن یه وضعیه!!
ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺷﺐ ﭼﺎﺩﺭ ﻣﯿﺰﻧﻦ ﺗﻮ ﺑﯿﺎﺑﻮﻥ
ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺑﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ ﭼﯽ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ؟
ﺩﻭﻣﯽ ﻣﯿﮕﻪ :ﯾﻪ ﻋﺎﻟﻤﻪ ﺳﺘﺎﺭﻩ
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ :ﭼﯽ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟
ﻣﯿﮕﻪ :ﺍﺯﭼﻪ ﺩﻳﺪﮔﺎﻫﻰ ﺑﮕﻢ؟
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺷﻨﺎﺳﻰ؟
ﺍﻟﻬﻴﺎﺕ؟
ﻳﺎ ﻓﻠﺴﻔﻪ؟
ﺩﻭﺳﺘﺶ ﻣﯿﮕﻪ :ﺍﺣﻤﻖ ﭼﺎﺩﺭﻣﻮﻥ ﺭﻭ ﺩﺯﺩﻳﺪﻥ!!
هیچ وقت کار امروز رو به فردا ننداز...
فردا یه عالمه کار داری،
قشنگ بندازش واسه دو سه هفته دیگه که خیالتم راحت باشه
.