اسمشو نبر....
ای بابا نمیدونم چرا بعضی ها خیلی دوست دارند از خودشون حرف بزنن ، حال آدم رو بدجوری بهم میزنن ، حالا فرضا راست هم میگن خب چه اصرار داری همه بفهمن تو کی بودی ، طرف اوده تو جلسه سه ربع حرف زده فقط دوربعش مشغول این بود که من کجا بودم و چیکار کردم ،یه تیکه کلامش این بود که من جیک و پیک فلان جا رو میدونم چون خودم سالیان درازی اونجا بودم ، اصلا بعضی ها تبهر خاصی در توریه دارن به طور مثال طرف میرفته باشگاه کشتی صرفا جهت تماشا حالا اتفاقا میخواد برا کشتی گیرا سخنرانی کنه میگه من خودم سالیان دراز میرفتم باشگاه کشتی تمام جیک و پیکش رو من میدونم راستم میگه بنده خدا تمام نقاط باشگاه رو بلده ،
حالا فرض کن این شخص یه مسئولیت مهمی توشهر داره و برای تمام ارگان ها هم سخنرانی میکنه
یه بنده خدا که سرهنگ نیرو انتظامی بود میگفت فلانی به من گفته من در گذشته نظامی بودم ، تو سپاه هم که خودم شاهدش بودم ، ارتش رو هم شنیدم ، دیگه از این بیشتر بگم شاید هویت این مسئول معلوم بشه بعد خود این لو رفتن هم باعث میشه که این بنده خدا شغل های دیگه ای رو که احیانا نگفته بیان کنه از سر ناراحتی پس دیگه ادامه نمیدم اما اینکه انسان بخواد همه رو زیر سلطه خودش داشته باشه با بی تقوایی این خیلی چندش آوره
هشدار! اهای مسئولین حواستون باشه که فقط با تواضع میتونید صاحب قلبها بشید خوبه که آیه 83 سوره قصص رو با هم یه مرور کنیم
این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته ایم که در این جهان نه خواهان برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
خوشمان آمد بسیار... دمت گرم