یک ثانیه آزگار

یه ثانیه آزگار خالص برایت نبودم ؛ این است دلیل دل آشوبی من ، دریغ از یه ثانیه آزگار توجه ، دریغ
آپلود عکس

......بنده آنی که در بند آنی......

پیام های کوتاه
  • ۲۷ بهمن ۹۴ , ۰۹:۰۸
    هجوم
آخرین نظرات
  • ۷ ارديبهشت ۹۵، ۱۲:۴۲ - خانم خونه
    ممنون
  • ۳۰ فروردين ۹۵، ۰۳:۴۷ - خانم خونه
    ممنون
آپلود عکس

یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمیتوانم خود را از نگاه به نامحرم منع کنم، چاره ام چیست؟
عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد
و از شخصی درخواست کرد او را همراهی کند واگر شیر را ریخت جلوی همه مردم او را کتک بزند!
جوان کوزه را سالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت.
عالم از او پرسید: چند دختر سر راهت دیدی؟
جوان جواب داد:هیچ، فقط به فکر آن بودم که شیر را نریزم که مبادا در جلوی مردم کتک بخورم و خارو خفیف شوم.
عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدا را ناظر بر کارهایش می بیند و از روز قیامت و حساب وکتابش که مبادا در منظر مردم خارو خفیف شود بیم دارد.

آیا انسان نمیداند که خدا او را می بیند(علق/14)

پ ن:چشم چرانی الان تو بازار و خیابون فقط نیست ، این شبکه های اجتماعی و به صورت کلی نت و ماهواره مرتعی بزرگ و آزاد برای چراندن چشم شده ، آهای رفیق خودت به باید به فکر خودت باشی ، خودت باید به این نتیجه برسی که با نگاه حرام چیزی که بدست نمیاری بلکه چه چیز های با اهمیتی که بدست آوزدنشون خیلی سخته رو داری از دست میدی

بهترین راهش هم همینه که هر چی که فکر میکنی باعث میشه تورو وسوسه کنه رو شیفت دیلیت کنی

فیلتر شکن داری همین الان شیف دیلیتش کن ، تو تلگرام ربات داری نابودش کن هر چی حتی فیلم سینمایی داری که یه قسمتش صحنه داره همین الان اون فیلم رو از بین ببر که بهش دیگه دسترسی نداشته باشی که اگر باز شیطون اومد سراغت چیزی برای گناه نداشته باشی

اینا یعنی جهاد

بسم الله

با خدا معامله کن بعد میبینی که زندگیت چقدر تغییر میکنه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۷:۱۰

گوش هایم را می گیرم! چشم هایم را می بندم! و زبانم را گاز می گیرم! ولی حریف افکارم نمی شوم!
چقدر دردناک است فهمیدن...!!!
خوش بحال عروسک آویزان به آینه ماشین،
تمام پستی بلندی زندگیش را فقط میرقصد...!!!
کاش زندگی از آخر به اول بود..
پیر بدنیا می آمدیم..
آنگاه در رخداد یک عشق جوان میشدیم..
سپس کودکی معصوم می شدیم ودر،
نیمه شبی با نوازش های مادر آرام میمردیم...!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۴ ، ۰۶:۵۸

همیشه انسانهایی هستن که شما رو دوست ندارن ، ظاهرتون رو نمیپسندن، و از نحوه رفتار و گفتار و طرز لباس پوشیدن شما خوششون نمیاد اما حقیقت اینه که:

کاملا به خود شما بستگی داره که به آنها اجازه دهید روزتون رو خراب کنن، یا یاد بگیرید که در برابرشون ایستادگی کنید و خودتون رو همان طور که هستید بپذیرید.

تلاش کنید خوب باشید

وظیفه شما راضی نگه داشتن مردم نیست ، خدا رو ببینید

فقط خوب باشید و با خودتون صادق!

یا علی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۴ ، ۱۰:۵۴

.

آقاجان نجاتم بده!

.

.

.

.

خیلی گرفتارم

 

دعایم کن

 

!همین!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۴ ، ۱۵:۰۱

سوال خیلی هاس، خیلی ها درگیرشن ، اصلا فکر و ذهنشون شده همین سوال ، خب واقعا هم سرنوشت سازه ، انصافا باید براش وقت گذاشت ،پای درد دل خیلی ها که بشینی یکم که بهشون نزدیک بشی سوال تو دلشون همینه ، برای خودم که خیلی پیش اومده سوال اینه: آقا تا میایم یکمی سربه راه بشیم ، یکمی آدم بشیم ، یکمی خوب زندگی کنیم ، زمین میخوریم و کاری که نباید انجام بدیم رو انجام میدیم ، این چه بدبختیه باز

بله این سوال خیلی هاس

این سوال اولا نشانه خوبیه چون کسی که این سوال رو میپرسه نشون میده که از بد بودن بیزاره، نشون میده که از زندگی سینوسی خسته شده و از این وضع زندگی ناراضیه ، خب اگه این سوال تو ذهن تو هم هست قدر خودتو بدون چون هستن کسایی که توجهی به زمین خوردنشون ندارن بعضی ها هم که خودشون رو از عمد به زمین میزنن (این یعنی دشمنی با خدا)

اما حواست رو خوب جمع کن چنتا نکته میگم اگه واقعا عملی کردی کم کم مدت زمین خوردنات طولانی میشه و کم کم ثباتت بیشتر میشه

تلاوت قرآن روزانه خیلی موثره ، برنامه ریزی برای شرکت در نماز جماعت یا اگه نشد نماز اول وقت و به طور کل معنویات خیلی میتونه دستگیر باشه

اول اینکه زمینه های زمین خوردنتو از زندگیت حذف کن ، امکان نداره انسان چشم از حرام نپوشانه و مرتکب حرام نشه ، معمولا زمین خوردن ها مقدمه ای داره این مقدمه رو باید ازش ترسید نباید بزاری پات به مقدمه برسه اگه رسید دیگه مهار کردنش سخته

دوم یه همراه که بتونه مواظبت باشه

سوم موعظه یا تلنگر که باید مداوم باشه انسان خودش رو در معرض نصیحت یه عالم یه صاحب نفس قرار بده که این کار باعث زنده موندن دل میشه

چهارم تنهایی و بیکاری و دوستان بی ملاحظه و فیلتر شکن و.... هرچی که انسان رو وسوسه میکنه باید از اینها دوری کنی

پنجم که مهمترینه بحث برنامه ریزیه ، برنامه ریزی جامه و کامل ، مثلا شما که میخوای بری تو اینترنت باید برنامه داشته باشی که کجاها میخوای بری اگه برنامه نداشتی و رفتی تو اینترنت اینجا دیگه اینترنت برای تو برنامه ریزی میکنه و جاهایی رو کلیک میکنی که نباید کنی

برنامه باید کامل باشه تو برنامه ریزی برنامه ورزش ضروریه با توجه با مصرف کالری بالا در روز

برنامه هم باید نمیروزی یا حداکثر روزانه باشه که انعطاف داشته باشه و باعث خستگی از برنامه نشه

تو نظرات برای کامل شدن جواب به من کمک کنید

فدای همه کسایی که میخوان خوب باشن

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۰

ای بابا نمیدونم چرا بعضی ها خیلی دوست دارند از خودشون حرف بزنن ، حال آدم رو  بدجوری بهم میزنن ، حالا فرضا راست هم میگن خب چه اصرار  داری همه بفهمن تو کی بودی ، طرف اوده تو جلسه سه ربع حرف زده فقط دوربعش مشغول این بود که من کجا بودم و چیکار کردم ،یه تیکه کلامش این بود که من جیک و پیک فلان جا رو میدونم چون خودم سالیان درازی اونجا بودم ، اصلا بعضی ها تبهر خاصی در توریه دارن به طور مثال طرف میرفته باشگاه کشتی صرفا جهت تماشا حالا اتفاقا میخواد برا کشتی گیرا سخنرانی کنه میگه من خودم سالیان دراز میرفتم باشگاه کشتی تمام جیک و پیکش رو من میدونم راستم میگه بنده خدا تمام نقاط باشگاه رو بلده ،

حالا فرض کن این شخص یه مسئولیت مهمی توشهر داره و برای تمام ارگان ها هم سخنرانی میکنه

یه بنده خدا که سرهنگ نیرو انتظامی بود میگفت فلانی به من گفته من در گذشته نظامی بودم ، تو سپاه هم که خودم شاهدش بودم ، ارتش رو هم شنیدم ، دیگه از این بیشتر بگم شاید هویت این مسئول معلوم بشه بعد خود این لو رفتن هم باعث میشه که این بنده خدا شغل های دیگه ای رو که احیانا نگفته بیان کنه از سر ناراحتی پس دیگه ادامه نمیدم اما اینکه انسان بخواد همه رو زیر سلطه خودش داشته باشه با بی تقوایی این خیلی چندش آوره

هشدار! اهای مسئولین حواستون باشه که فقط با تواضع میتونید صاحب قلبها بشید خوبه که آیه 83 سوره قصص رو با هم یه مرور کنیم

این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته ایم که در این جهان نه خواهان برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.
 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۴ ، ۲۲:۵۱

رو به خودم هی پشت هم دیوار کشیدم انقد که هیچ کی جز خودم دیگه ندیدم

 

به هر دری زدم که توی چشم باشم هرکاری کردم تا تو قلب همه جا شم

 

هربار دستامو تو محکم تر گرفتی هر بار اسون تر من از تو دل بریدم

 

اسون نبود پا پس کشیدن توی این راه اسون نبود دنیا رو از چشم تو دیدن

 

از لاک جیغم تاخدا رسیدنم رو مدیون اونیم که فردامو رقم زد

 

خدایی که منو تو اغوشش کشید و بجای هر دومون همه راه و قدم زد

 

 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۳:۰۹

دریافت



مدت زمان: 5 دقیقه 14 ثانیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۶

حال و هوای خوبی نیست، همه تو بهت فرو رفتند، 464 کبوتر کی میتونه باور کنه،

من وقتی بچه بودم مامان و بابام رفتن حج ، وقتی داشتن میرفتن کلی اشک ریختم، همش احساس میکردم دیگه نمیبینمشون خیلی سنم کم بود اما دوروبریا خیلی دلداری میدادن میگفتن میرن و بر میگردم با دست پر از سوغات میرن اونجا برات دعا کنن چشم بهم بزنی برمیگردن با این حرفا خیلی دلم خوش بود کلی انتظار کلی دلتنگی همین که میرفتم تو حس دلتنگی یاد اومدنشون که می افتادم آروم میشدم تا اون روزای آخر دوری که مشغول بودیم برای استقبال ریسه میزدیم، پارچه هایی که مردم مینوشتن رو نصب میکردیم میوه و شیرینی و ... کلی سرگرم شده بودیم خوشحال که مامان و بابا دارن میان ....

حالا باخودم الان فکر میکنم که اگه جای بچه های یکی از این 464 نفر بودم واااای اصلا گفتنش هم سخته

خیییلی سخته

خدا لعنت کنه این وهابیت نا مسلمون رو خدا لعنت کنه این آل سعود رو

امروز چندین نقطه کشور تشییع جنازه این کبوتر ها بود، شهر ما هم کبوتر داشت حال هوا عجیبیه، امسال نه عید قربان فهمیدیم نه عید غدیر خدا لعنتشون کنه اصلا مگه میشه شاد بود یادم میاد داغون میشم ، مصاحبه هایی که با خانواده هاشون رو که از تلویزیون میبینم خیلی دوست دارم بلند بلند گریه کنم اما با چنتا آه و لعن ردش میکنم چه میشه کرد اما خونم میجوشه برای به درک واصل کرن تک تک این نا مردا ....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۴

 

 

 


یا علی یا علی دست ما دامان تو

ای سخا ای کرم چشم ما احسان تو

جانم آقا جانم آقا

با این صوت فقط باید گریه کرد

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۴ ، ۱۴:۳۷

با "اقرأباسم ربک" آغاز،


با "إنا أعطیناک الکوثر" بیمه و


با "الیوم أکملت لکم دینکم" جاودانه شد.


الحمدلله الذی جعلنامن المتمسکین بولایة امیرالمومنین (ع)والائمه (ع)

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۴ ، ۰۹:۴۲

زمانی بود که پروردگار میان مخلوقات خود عمر تقسیم میکرد، رحمت و عطوفت خداوندی بر آن قرار گرفته بود که عمر مخلوقات را به میل و رضایت خودشان تعیین کند تا خشنودی آن ها را فراهم آورد.

صف طولانی مخلوقات در عالم ملکوت اعلی کشیده شده بود و نتا چشم کار میکرد ادامه می یافت.

مخلوقات یکی یکی پیش می آمدند و پروردگار با رضا و رغبت آنها عمرشان را تعیین میکرد. آنها خشنود روانه زمین می شدند.

نوبت به خر که رسید گفتند: چقدر عمر میخواهی، سی سال کافیه؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۲

نوجوونی و هزار تا مشکل، نوجوونی و سرشار از احساسات، نوجوونی وارتباط های عاطفی تو این زمونه خیلی سخته بتونی سالم از این بحران نوجوونی بیای بیرون مراجعه نوجوونا به من حکایت از اینه که انگار سردرگمن و راه رو نمیتونن درست تشخیص بدن اونایی هم که یکمی فهمشون کامل تره در گیر احساسات شدید این سن اند و نمیتونن منتطقی رفتار کنن ...

تنها راهی که خودم  یقین به اون دارم و میدونم تو این زمونه خیلی خیلی لازمه و تنها راهیه که میتونه نوجوون مارو از این بحران تا حدودی نجات بده بودن تو جمع اونم جمع خوبه مثلا یه اردو مثلا یه تفریح مثلا یه کار گروهی مثلا گپ و گفتگو در مورد مشکلاتشون که با جرعت میتونم بگم این جمع فقط میتونه تو یک مسجد و هیئت به وجود بیاد نوجوون تا موقعی که تو اینجور جمع ها باشه دوستش رو هم از تو همین جمع انتخاب میکنه و تا موقعی که تو این جور جمع هاست سعی میکنه پاکی خودشو حفظ کنه همین که دور میشه به اذعان خودشون همه عالم سرشون خراب میشه به گفته خودشون دوری از جمع مسجدی و هیئتی همانا لغزش هم همانا ..

این میطلبه که مسئولین فرهنگی هر جا که هستن و تو هر لباسی که هستن توجه زیادی بکنن به این قشر و محل هایی که میشه گفت پاتوق نوجووناست مسئولین مسجدها مسئولین هیئتها باید برنامه داشته باشن نباید کار رو رها کنن چون اگه به خاطر کوتاهی ما یک نوجوون راهش عوض بشه یا خدایی نکرده به لغزش بیفته پای من مسئول گیره و باید جوابگو باشم یه مسئول فرهنگی نباید مرخصی داشته باشه نباید به خودش حق بده که دیگه من وظیفه ندارم نباید بی انگیزه باشه باید لوکوموتیو با قدرتی باشه که همه رو دنبال خودش بکشه...

خدا به همه ما توفیق بده ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۴ ، ۱۲:۲۲

بسم رب شهدا...
 

چند روز پیش وقتی مراسم تشیع سردار شهید سهرابی بود و شب از پشت شیشه ای تلویزیون اکثر نقاط ایران رو دیدم که چه حالی به شهر و کشور دادن این چند تکه استخوانی که قسمتی از بدن بهترین مردان دوران بودن یاد آیه 169سوره آل عمران افتادم که شهدا زنده اند آره واقعا اگه شهیدمرده بود بعد 29سال چند تکه استخوانش چگونه میتوانست این حال رو تو کشور راه بندازه؟چشمان بچه چند ساله تا پیران چندین ساله وجوانان با هر تیپ و قیافه ای و دختران با هر نوع حجابی با ورود شهید خیس شد نشان میداد شهید برای همه ارزش داره.و یا این همان ارزشی است که خدا وعده اش را داده بودکه به کسانی بده که برایش مخلصانه کار کنن...
ای کاش این حال همیشه تو شهر بود همه مراقب ایمانمان بودیم چه زیبا گفت شهید محمد جهان آرا :بچه ها اگر شهر سقوط کرد دوباره آن را پس می گیریم

مواظب باشید ایمانتان سقوط نکند ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۹

امروز صبح که داشتم کارام رو مرور میکردم باسوژه ای برخورد کردم که به نظرم اومد اینجا هم به قلم بیارمش

خب معمولا همینطوره که هرکسی اول صبح یا اول تعطیلات یا اول ترم یا اول هر کاری یا اول هر فرصتی کاراش رو مرور میکنه که چه کارایی باید بکنه چه کارایی تو اولویتن چه کارایی باید از همین اول باید براش برنامه داشت خب منم داشتم به اینها فکر میکردم یه سری کارا شخصیه مثلا درس خوندن مثلا مطالعه و تحقیق و رسیدن به مادر و همسرم و بچه ها، یه سری کارا اجتماعیه مثلا برنامه های مسجد و کارایی که باید انجام بشه اما توی همه این کارها یه دسته کار وجود داره که بسته به ذوق و انرژی موجوده که اگه آدم سر ذوق باشه فقط میشه انجامش داد ینی چی ینی اگه انجامش ندی هم کسی نمیپرسه چرا انجام ندادی اما اگه انجامش دادی هم کمک بزرگی به خودته !!!! هم اینکه شاید کار تاثیر گذاری باشه  کمک به یه عده ای باشه

حالا میخوام اینو بگم یکمی توجه بیشتر لطفا!

کارایی که وظیفمونه باید انجامش بدیم که امتیازی نداره ینی وظیفست باید انجامش بدی، امتیاز و ارزش زمانیه که شما کنار همه کارایی که داری بیای از سر ذوق از سر سلیقه و مدیریت زمان یه وقتایی رو باز کنی کارای فوق برنامه انجام بدی این هنره از نظر من اینکه انسان فقط اکتفا کنه به برنامه ای که وظیفشه اونوقت تو همون هم میمونه و نمیتونه به سرانجام برسونه ،

یه توصیه پزشکی !!!!!!: اگه توروز کسل هستید و زود خسته میشوید و از کاراتون میمونید قبل از صرف ناهار چهار برگ کاهو بخورید ، کاهو باعث میشه که ضعف از بدن انسان بره و بدن دچار کوفتگی و خستگی نشه

ایشالله موفق باشید.

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳

لقمه امشب یعنی شب هفتم ماه مبارک قسمت دوم وصیت پیامبر(ص) به آقا امیر المومنین (ع) رو در ظرف اخلاص تقدیم شما میکنم

یا علی سه عمل موجب کفاره گناهانه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۰۳

امشب که شب ششم ماه مبارک رمضانه ساندویچ خوندنی رو براتون آماده کردم که چهارتا لقمه ست و تو چهار شب ایشالله نوش جانتون کنید

این ساندویچ که یکی از وصایای پیامبر (ص) به امیر المومنین (ع) از این قراره که

یا علی

ثلاث درجات (سه چیز بالا برنده درجاته)

و ثلاث کفارات(سه چیز کفاره گناهانه)

ثلاث مهلکات(سه چیز نابود کنندست)

ثلاث منجیات(سه چیز نجات بخشه)

اما لقمه ی اول از این ساندویچ ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۱:۳۴

لقمه خوندنی امشب رو با کمال ادب تعارف میکنم به شمایی که روزی شما شده این لقمه

شب پنجم این ماه مبارک که قرار زیارت عاشورای دوشنبه شبهای ماهم هست حدیثی از خامس آل عبا حضرت ماه یعنی امام حسین (ع) رو هدیه میکنم به شما

روایتیه از ابی عبدالله که از پیامبر نقل میکنن که هرکی سه تا خصوصیت تو وجودش باشه میشه بهش گفت مومن...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۷

شب چهارم این ماه مبارک لقمه ای خوندنی از معارف الهی رو هدیه میکنم به مخاطبانم تو این جبهه ،

با یارانشون توی یک بیابون بی آب و علف منزل کردند فرمودند: برید هیزم بیارید همه گفتند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۰:۲۲

افطاری منزل داداش بودم این افطاری اولین افطاری بود که امسال دعوت شدیم (افطاری دادن هم توفیق میخواد) بعد افطار تجدید وضو کردمو حرکت کردم سر قرار شبونمون تو مسجد ارباب خدا توفیق داد نماز جماعت رو خوندیم و بعد از دعای سلامتی امام زمان بلند شدم و شروع کردم به صحبت کردن

لقمه خوندنی امشب موعظه ی رسول خدا ص بود به ابوذر غفاری 

ای اباذر! میخوای بهشت بری؟

اباذر عرضع داشت بله فدای شما بشم

حضرت فرمودن که...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۶